اقبال من ، اقبال اسماعیل زاده کوچکترین و گناهکارترین بنده ی خدا. با وجود تمام ناملایمات و سختیهایی که در زندگی متحمل شده ام ، با زندگی رفیقم . چون ناملایمات و سختیها رو از چشم اونمی بینم از چشم درون و ذهن خودم می بینم . به خدا و به هر چه که او عشق می ورزه عشق می ورزم . به دیگرون احترام میگذارم ، نه بخاطر جنسیتشون ، نه بخاطر طبقه ی اجتماعی ، نه بخاطر رنگ پوست ، نه بخاطر ظاهر نه بخاطر ....فقط و فقط بخاطر شخصیتشون . در مورد دیگرون هیچ وقت قضاوت نمی کنم. و اعتقاد دارم که همه خوبن . اصلا بدیی وجود نداره . هر چه هست خوب یا بد، زشت یا زیبا همه و همه در وجود خود ماس . و چه بسا اونی که همه بدش رو میگن از خود منی که مثلا در نظر مردم خوبم در نزد خدا محبوبتر نباشه . چه بسا اگه من شرایط اون و داشتم و جای او بودم خیلی بدتر از او میشدم. مطالعه رو دوس دارم . هر کتابی گیرم بیاد رو مطالعه می کنم. اما کتابای روانشناسی و کلا کتابایی که مربوط به روح و درون میشن رو ترجیح می دم به بقیه ی کتابا . برخلاف رشته م که ریاضی بوده و در این رشته هم بسیار موفق بوده ام به شعر و کلا هنر عشق می ورزم . هیچ وقت دروغ نمی گم . یا راستش و می گم یا اصلا چیزی نمی گم !!!!!!! . طبیعت ، موجودات و به طبع اونا انسانها رو دوس دارم . همه رو خواهر برادر خودم می دونم و با تمام وجودم سعی می کنم مانع از ناراحتی و ریختن اشکاشون بشم . . همیشه دعا می کنم اول برا دیگرون بعد برا خودم .اول برا اونا که قلبم و شکستن بعد برا اونا که تو قلبمن . ازهیچ کسی کینه به دل نمی گیرم .از لحظه لحظه ی زندگیم لذت می برم . نه اینکه هر چی رو بخوام داشته باشم ،نه !!! اگه از چیزی بهترین ِ بهترینش رو ندارم ازچیز&